گفت "توی جنگ همه می جنگند" ستون نیزه ها را نشان داد و گفت "همه ی ما داریم می جنگیم هدف ما دفاع نیست" داد زد "ما همه خون می خوایم! کی خون می خواد!" صدای سربازها بلند شد "من.....!!!" گفت "دو وقته اشک تو چشای آدمه وقت قبل از جنگ که اینا بیدارند بعدشم وقت بعد از جنگ که این سیاهیا جنازه و مردارند" اشک تو چشاش بود برا سربازا ولی دست تکون می داد شمشیر مفرغی کف دستش...
[+]
----------------------------------
[0]
گفت "آدم می آد تپه ها رو نیگا می کنه بعد می ره تو سنگر عکس مرده ها رو نیگا می کنه" گفت "جنگ همینه بیخود پیچیده اش می کنی تو"
[+]
----------------------------------
[0]
عباس
کنسرو کوچکش را
گذاشت توی جیب پیراهنش
[+]
----------------------------------
[0]
گفتند
دشمن
آنسوی سیم خاردار هاست
از گلوله ی اول ما
جنگ شروع شد
تمام دشمن را کشتیم
و مرده ی آخر
توی سنگر آخر
خودش را کشت
دشمن ما
خود ما بودیم
[+]
----------------------------------
[0]
گفت "آدم مثل گلنگدن است به زور می کشیش بعد چفتش می کنی جبهه و او همانجا می ماند" بعد گفت "نامه ها ماشه اند یکهو پرواز می دهند آدم را" گفتم "بی خیال شو علی فقط دو ماه دیگه مونده" توی نامه را گریه کرد گریه کرد گریه کرد
[+]
----------------------------------
[0]
سربازهای مرده ی لشگر باز
دنبال حرفهای منیج افتادند
با لباسهای پاره
دستهای لرزان
با جای خون ریخته از
چکمه هایشان
- کسی من را
صدا زده بوده
قرار بوده
- فردا اعزام است
- حسین
- برای کشتن باز هم گلوله دارم جک؟
من گوینده ی عامم
دانای چی چی یادم نیست
بیننده ی تمام خونها
تمام آدم بی سر
تمام گریه ی زینب
زره های اشقیا
و شعرم همین الامن
در میان فریادهای دشمن
تمام خواهد شد
[+]
----------------------------------
[0]
سیگارهای خودش را کشید سیگار سنگر را کشید و بعد رفت از عراقیها سیگار گرفت و کشید جنگ تمام شد بعد رفت خانه سیگار نبود خودش را به گه کشید با تریاک کشیدن
[+]
----------------------------------
[0]