سپیده جنگ بود
شام از دهن افتاده بود روی قنداق
باران رفته بود هواخوری
گلوله رفته بود هواخوری
شهید فهمیده رفته بود هواخوری
[+]
----------------------------------
[0]
گام اول این جنگ کودکی بود که شکلک در می آورد
بادبادکی در حیاط خانه افتاد و بوم
سنگ روی سنگ
بند اول این شعر قیچی شد
شاعر روی پشت بام خانه ای در خرمشهر
عاشق شده بود که با گلوله ی اول ... بوم
[+]
----------------------------------
[0]
اشتباه شد آقا
ما در انتخاب رهبر اشتباه کردیم
از روی ما رد نشو آقا
برای سلامتیت ضرر دارد
[+]
----------------------------------
[0]
کجای جنگ تنگ بود؟
باد موافق نبود
نه من کسی را به اشتباه کشتم
هم باد بوی خیار تلخ می آورد
در شبی تاریک در سنگر
کسی به اشتباه راه خانه را پیش
که ناگهان بوم
بغض جهان روی خاک سنگر
شهید نامجو تا همیشه بالا می آورد
[+]
----------------------------------
[0]
وقتی آدم دنیا می آید چیزهای زیادی هست که سهم آدم است و چیزهای زیادی است که مال آدم نیست. یکیش همان مین ضد نفری بود که منتظر من بود. یکیش همان تو بودی که توی خانه منتظرم بودی. اسم جفتتان را بولد توی سرنوشت من نوشته بودند...
بیخود می گویند گاهی آدم به خاطر یک چیزی که توی سرنوشتش نوشته اند به چیز دیگری که توی سرنوشتش نوشته. نمی رسد...
[+]
----------------------------------
[0]
سربازها
خط ممتد آدمند
از شهر تا جهنم
جهنم
شهر بود زمانی
قبل از
آنکه خط سربازها
به آن رسیده باشد
[+]
----------------------------------
[0]