فرمانده گفته بود :
اصلن وحشت کجای گورهای جمعی حک شده است ؟
کدام یک از مردههای چپیده در گل و لای ، اعتراض رسمیاش را برای روزنامهها فرستاده است ؟
کجای آرنج یکی در برخورد با ناخن دیگری زخم برداشته است ؟
کدام یک از مردان قُلدرِ قدبلند به عمد تنش را روی زن رنجور موسرخی تپانده است ؟
گورهای جمعی اماکن مطمئنیاند برای مردن به وقت جنگ
به وقت وبا
به وقت مرگهای عمدی از سر ناچاری
و یا هر مورد مشابه دیگر.
کنار این زنهای تا شده از پشت
شقههای مردان غریبهی همشهری
نانوای فلکزدهی کوچهی پشتی
و کارمند سوختهی ادارهی بیمه ، به مراتب آسودهتری از چالههای انفرادی .
لطفن به استخوان لگنام حمله نکنید احمقها !
دی ان اِی پیچ دار مضحکام را در موی پوسیدهی قهوهچیِ مست ، جستجو نکنید
و الیاف دامن سبز کاهویی را در کمد اتاق من نگردید
مرا همینطور طبیعی رها کنید کنار همسایههام
من از قوطی قهوهای و ملافههای سفید بیزارم
از کابین ترسناک انفرادی درته باغ !
از اسامیِ قطعی حک شده بر گودال !
شما چه میدانید که چه کار دشواریست انجام عمل فرسایندهی مُردن ، آن هم به تنهایی ...
و این جملههای آخری را یادم نیست که فرمانده گفته بود ؟
یا فرمانده نگفته بود ؟
بهاره فریس آبادی
[+]
----------------------------------
[0]
دست زخم می شود از شمشیر
درست بین شست و سبابه
زخمی آهسته می شود
زخمی که
خون نمی ریزد
هلاک نمی کند
نمی کشد آدم را
آدم کشتن
از مردن درد بیشتر ندارد
ولی دردش
خلاص نمی کند آدم را
[+]
----------------------------------
[0]