بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Tuesday, December 25, 2018
 

فکر می‌کنم درباره‌ی گفتن از جنگ نباید به اسم و عددها اکتفا کرد. نباید نوشت در فلان درگیری مرزی سه سرباز از فلان‌جا و دو سرباز از بهمان جا مردند. تقلیل آدم‌ها به سرباز باعث می‌شود کشتن آدم راحت باشد. برای همین هم فرمانده‌ها عاشق بمب‌های بزرگ و گورهای دسته جمعی هستند. بیشتر از داستان‌های مردن سربازها بگویید از عذاب کشتن که با آدم می‌ماند. از ترس‌ها جق زدن‌ها عکس زن‌ها و دوست دخترها. مداوم یاد خودمان بیاوریم سرباز کلاشینکف نیست. بابا دارد مامان دارد دختر دارد زن دارد باغچه دارد می‌خندد می‌ترسد وقتی گلوله می‌خورد  روده‌هاش را توی دست‌ش می‌گیرد و یاد چیزهایی می‌افتد که در خانه جا گذاشته. مثل سگ بنویسید نگذارید حتی یک سرباز بدون داستان بمیرد. بدون داستان بودن ساده می‌کند کشتن آدم را.