بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Monday, October 14, 2019
 
مردن
از گردن
سرایت می‌کند به چشم‌هات
و چشم‌هات
در سر خون فشان بریده
مماس چمن
 بسته می‌شوند
سرت
 تا مدتی بعذها
رطوبت خاک را
توی ذهن‌ش تصور خواهد کرد
انگشت‌هات اما
تا خون کافی نریخته
سفت
نگین درشت دسته را
می‌فشارند
بعد رخوت می‌آید
و خستگیّ زخم
پیچ و تاب تن را
آهسته می‌سازد
قلب
هنوز
مصرّ بر تپیدن است
قلب اما
تا خون باشد
مصرّ بر تپیدن است
خسته‌ ای
راغبی به رفتن
اما
تا قلب می‌تپد اما
تا قلب می‌تپد اما