بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Saturday, July 30, 2016
 
حویضه

و رهبران پانزده ساله
با پنج هزار سال از تانک
ازدواج می کردند
پرنده هایی جوان و زیبا
با جنازه های زشت
چون
هر جنازه
یادگار مادری است خرد
مانده در
زیر آوار نامه ها
غم هم
براده ی مسلسل هاست
داغ و تیز وبی حاصل
که در تن
 جا می گیرد
درست لحظه ای
که فکر کرده ای
فرار کرده ای
و شعر
خونی از توست
که مبهوتانه
در صورت برادرت می پاشد

-  زنان حایض هنوز
شب های خاصی
خواب ارواح و بچه می بینند