بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Wednesday, March 23, 2011
 
توی جاده با مرگ قرار دارم
سایه بان زده مرگ روی کوهها
و گلوله ی کوچکی را که
پیشانیم را
را
بوس می کند
و بی حوصله
نگاهم می کند تا
بیایم
تلو تلو خوران هر روزه
برای شاشیدن
برای گریه کردن
شادمانی هزار سال مردگی
بعد از دو دیقه درد

دیرم شده رضا
با مرگ قرار داشتم

- همین و گفت بعد رفت