بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Sunday, February 13, 2011
 
اکثر وقت جنگ
به خاریدن از خودم گذشت
هزاربار خواندن نامه هام
غلت زدن های در
نخوابیدن
و خیلی آرام
روی خاطرات جمیله دست کشیدن
روی گیسهای سیاه
پای دونده
طعم معمول چایی
بوی عطرهای هندی
بوس از بناگوش
و خنده های تکه ای که آدم را
تکه می کردند

دشمن نبود
دشمن بود
دشمن نبود
دشمن بود