بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Sunday, May 30, 2010
 
مرگ آدم
مثل یک داستان عرفانی
از شانه های کوهها می لغزد
دونده می آید از شانه های کوهها بالا
شمشیرت
قسمتی از توست
شمشیرت را زمین نگذار
بابایم اینها را گفت
کج بیلم را گرفت
و شمشیر باریکی به دستم داد
روی شمشیر نوشته بود مرگ
تا همین چند روز پیش
نمی فهمیدم که
مردن یعنی چه