بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Saturday, May 30, 2009
 
راضیتن مرضیه

وقتی آدم
یک جای خشک بمیرد که
شبها سرد است
می رود یک جای سبز نمناک
که صبح باران بیاید روی سجاده
و وقتی اراده کند انار
و وقتی اراده کند نمک
و وقتی اراده کند کولر
تلویزیونهای رنگی که آدم توش
وقتی آدم بمیرد
می رود جایی
که هر چقدر دویده باشد زق نمی کند پاهاش
و تمام فرشته برای درد دل کردن هست
و تمام ایوان آفتاب برای خوابیدن
و لهجه ی هیچکس تهرانی نیست
و کسی حرفهای انگلیسی نمی گوید
مردن اصلا کار خوبی است
و مرده ها می روند بهشت
و بهشت جای خیلی خوبی است
چرا تو گریه می کنی پس؟
بچه ها خوبند؟
شوهرت کجاست؟