بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Thursday, January 3, 2008
 
نسل سوخته، کاوه یغمایی (+)

یکی جای دست و پاهاش، دادنِش چندتا ستاره
یکی اون ستاره هارم، جای دست و پاش نداره
یکی مون شد پاره پاره، یکی مونده نیمه کاره
یکی برگشته، تو سنگر، استخووناشو بیاره

(بگو نسل ما کجا رفت؟
نسلی که اومد بباره!
نسلی که از آیینه رد شد، بی صدا به یک اشاره!
نسلی که می خواست زمینُ توی آسمون بکاره!
حتا آسمونش امروز توی قابی از حصاره!)

بگو نسل ما کجا رفت؟
نسلی که اومد بباره!
نسلی که از آیینه رد شد، بی صدا به یک اشاره!
نسلی که می خواست زمینُ توی آسمون بکاره!
حتا آسمونش امروز، توی قابی از حصاره!

یکی جای دست و پاهاش، دادنِش چندتا ستاره
یکی اون ستاره هارم، جای دست و پاش نداره
یکی مون شد پاره پاره، یکی مونده نیمه کاره
یکی برگشته، تو سنگر، استخووناشو بیاره

اون که قامت بلندش، سپر این سرزمین بود
روی خاک سرد غربت، پیِ یک قطعه بیاره
خیلیا پیاده رفتن، خیلیا شدن سواره
یکی دیگه جون به شب باخت، یکی دیگه شد ستاره!!

یکی جای دست و پاهاش، دادنِش چندتا ستاره
یکی اون ستاره هارم، جای دست و پاش نداره
یکی مون شد پاره پاره، یکی مونده نیمه کاره
یکی برگشته، تو سنگر، استخووناشو بیاره