بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Saturday, August 4, 2007
 
شب سنگین است
سنگ است
سقف است
سرباز خوابیده یاد جنگل می افتد
یاد روسریهای قرمز در باد
یاد بچه های باز
باران و
یاد ترانه و
اینها
یاد مرضیه
توپخانه
چشمهایش را می بندد
و همان تکه هایی از تنش
که باقی مانده را
دفن می کند
سرباز خوابیده
جوی کوچکی جاری است
از کناره چشم
رویای پوسیده