بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Sunday, April 8, 2007
 
فکر کن
تیر خورده اسبم
مانده ام میان جاده
اینها
اشک نیست
خون است
از من می رود
من را خلاص کن فرمانده
نمی توانم دیگر
اینجا بمانم
فکر کن
کشتی ام
توی ساحل دریا مانده
فکر کن
گلوله ام
توی استخوانت
فکر کن شمشیرم
روی تاقچه مانده
من را خلاص کن سرباز
نمی توانم دیگر