بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Saturday, December 23, 2006
 
کِلاش دستش بود
کُلاش از سرش افتاد
مُرد
با گلوله دشمن
مَرد
یاد حلقه های موی دخترش افتاد
زرد
رنگ پیراهنش لیلا بود
درد
لحظه لحظه آمد بالا
سرد
دست مهربان بابا بود
زرد
چهره مادر لیلا
و رزمندگان اسلام جنگ تحمیلی
سرد
دست مهربان بابا بود
سرد
نبرد رزمندگان جنگ تحمیلی
سرد
دست مهربان بابا بود
سرد
سرد
سرما
پشت چشمهای لیلا بود