بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Thursday, September 7, 2006
 
- کلاه آهنی سرت نمی گذاری شاعر؟
گلوله زیاد دارد دنیا
- ضد گلوله است؟
- برای قشنگی
وگرنه
ضد گلول سرباز است
سرباز نمی میرد
سرباز جوانه می زند
و گلهای آبیش
بوی لیلا خواهد داد
- دروغ می گویند
دروغ می گفتند
ما رفتبم
ما مردیم
جوانه نزدیم
سینه های زنهامان
زیر دست غریبه پژمرد
بچه هایمان
تنها ماندند
خاک بوی غریبه دارد
خاک بوی غریبه دارد
- خسته نباشی بسیجی
چند سطر دیگر می نویسی؟
- داستان من را نوشتی؟
داستان قیام من توی عاشورا
- صبر کن صبر کن
خودت که بهتر می دانی
دست چپم
- گلوله خورده؟
- ببینم
باز کار هروله است
- نه بابا
زیاد که تایپ می کنم خسته می شود
- داستان من را ولی باید بنویسی
- داستان من را هم
- داستان هر که توی جنگ مرده

کلمه ها
از توی سنگرها
در می آیند و
گریبان شاعر را
می گیرند

- خسته نباشی سردار
- خسته نمی شوم
خسته بودم
خیلی پیش
خسته مادرم به دنیایم آورد
- برای خودت ننویس
- پس ما چه
- یک شعر بگو که اولش لیلا باشد
- باشد؟
- باشد؟
- باشد؟
- باشد باشد باشد