بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Sunday, September 10, 2006
 
خواب مانده ام
نه به تابوت می رسم
نه پلاکم را به دست مادرم
همیشه این طور بوده است
یک نفر باید جا بماند از قافله
قافله ی ما سه نفربر بود
دو نفر
و نیم جین فشنگ برای یک کلاش
از این بدتر هم دیده ام
خواب من همیشه از این ترسناک تر
کفن به کفن
میان همه ی خواب ها دویده ام