بی پلاکی های جنگی که نیامده

توی جبهه ها همه جبهه ها یک قبری هست که شاعر لاغری توی آن خوابیده این برای هیچ کس مهم نیست یکسری آدمند که توی بیابان می افتند و هیچ کس سراغشان را نمیگیرد آدمهای بی عرضه ای که قبل از آنکه بتوانند فرار کنند گلوله خورده اند. این هیچ خوب نیست این اصلا عادلانه نیست. آدمها بالفرض هم که بمیرند نباید توی بیابان بی پلاک بمانند. پلاک خیلی مهم است پلاک سرباز از تفنگش خیلی بیشتر ارزش دارد. یک کسی باید یادش باشد. یک کسی باید یادش بیاید...

 

 
   


Sunday, July 23, 2006
 

 سه راه گنگ

باقرآباد تا شلمچه و کمی بوی خردل

بابا نان داد

بابا آب بابا داد

بابا گلوله داد

باقرآباد به بهشت نزدیک تر است یا مجنون

کمی قرص نان بده برای سردردم

که می گیرد

و ول نمی کند این شعر مرا

آخر کجای خون و سنگر شاعرانه بود

جز بوی شورت همسنگری

که تازه از حمام صلواتی آمده بود