آذریها
ارمنی ها را
آلمانیها
فرانسوی ها را
عربها
ایرانیها را
حالا برعکس
خون می ریزد از لبه های خیس دنیا
خون می ریزد
خون تمام نشوی
دلمه نبند کیری
[+]
----------------------------------
[0]
"خنجری در گلوی من گیر کزده است
خنجری که هر
دندانه اش فریادی است
و استخوان استخوان از
گلوی من را می تراشد
برادر حسین
شما زنده اید؟"
مرزها بسته است
مردی ولی ناله می کند
هنوز
ارواح سرد با هم می جنگند
و مینهای خنثی شده
زیر پاهای قبلا بریده شده می ترکند
مرزها بسته است
جنگ ادامه دارد ولی
نبرد ارواح تخریب چی
با سیمهای خار دار
"برادر جان
داداشی
ابالفضل"
[+]
----------------------------------
[0]
برای بچه های کاروان آب آوردی
برای دختران تازه سال گردن بند
[+]
----------------------------------
[0]
توی ده شلم
رود پر جنازه بود
حسین / جو...نم!
مغز آدم
توی دیوار چسبیده
مارا
جنازه کنار دیوارا
نه فلفلی
نه قلقلی
هیشکی باهاش رفیق نبود
سردار خسته
و تکه جوراب
از کنار پوتین پیدا
توی ده شلم رود
حسنی
تک و تنها بود
هیچکس برای کسی
هیچکس برای کسی
حسین/ جو ...نم!
[+]
----------------------------------
[1]
عکسی که توی مرداب از غواصها می افتد اسمش جنازه است و عکسی که از مرداب در چشمهای غواص را حسرت صدا کنید.
[+]
----------------------------------
[0]